پرواز
پرواز
پرواز را به خاطر بسپار...پرنده مردنی است...
نوشته شده در تاريخ 6 دی 1389برچسب:, توسط مهیار |

کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد. نتیجه این شد که دست در جیب خود کردند و هرکدام چند دلار روی میز گذاشتند. بالاخره ۹۶ دلار جمع شد و آن را از روی نشانی پاکت برای پیر زن فرستادند...

همه ی کارمندان اداره پست از این که توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند.

عید آمد و تعطیلات به پایان رسید. مدتی بعد نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید که روی آن نوشته شده بود : نامه ای به خدا!

همه کارمندان جمع شده اند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون این نامه چنین بود: خدای عزیزم چگونه می توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم. با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کنم و روز خوبی را با هم بگذرانیم. من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی را برایم فرستادی...البته ۴ دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان بی ایمان اداره پست آن را برداشته اند


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.